ديدنيهاي هستي در سوره ماعون

پدیدآورحسین مرادی

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 1836 بازدید
ديدنيهاي هستي در سوره ماعون

حسين مرادي
سوره‏شناسي (2)

(سوره ماعون)

انتخاب سوره

سوره ماعون، نخستين گلستاني است كه به خواست خدا و با همياري و همراهي شما، گوشه‏اي از چشم‏انداز زيبا و بي‏همتاي آن را در پرتو اين مباحث، به تماشا خواهيم نشست. اين انتخاب ـ كه ملاك و معيار خاصي ندارد و صرفاً اعمال سليقه است ـ هشداري است به خوانندگان گرامي كه از اين پس، نگارنده را بر سر سفره سوره‏شناسي، تنها و بي‏همراه، به حال خود رها نكنند و با يادآوري‏ها و رهنمودهاي خويش در تمامي مراحل كار، از جمله انتخاب سوره، دستگير و راهگشاي او باشند. گفتني است به رغم اين گزينش، گاه به سوره‏هاي ديگر نيز، گذر خواهيم كرد و به مناسبت‏هاي مختلف، از زلال آنها خواهيم نوشيد.

سرآغاز سوره

پيش از پرداختن به هرگونه بحثي راجع به نام و نشان اين سوره، خوب است به سرآغاز حيرت‏انگيز آن توجه كنيم؛ سوره ماعون تنها سوره‏اي است كه با عبارت سوءالي ـ تعجّبيِ أرايت (آيا ديدي؟!) آغاز مي‏شود. تركيب مشابه آن، عبارت اَلَم‏تَر (آيا نديدي؟) است كه در آغاز سوره فيل آمده است. گويي اين سوره‏ها پيش از همه چيز، با بينش و نگرش انسان و نوع ديد و ديدگاه او سروكار دارند!

آيا سوءال خداوند پاسخ ندارد؟!

ما تا كنون سوره ماعون و سرآغاز سوءالي آن را بسيار خوانده و شنيده‏ايم، اما آيا شده است كه يك‏بار در مقام پاسخ به اين سوءال برآييم؟
خداوند در جاي‏جاي قرآن، هر لحظه از ما سوءال مي‏كند و پاسخ مي‏طلبد و ما در كمال بي‏توجهي به هيچ‏يك توجهي نمي‏كنيم و اصولاً نه سوءالي مي‏بينيم نه مي‏شنويم و يا اين كه اساساً خود را مخاطب اين سوءالات نمي‏يابيم، چه رسد به اين كه در مقام پاسخ برآييم.

دو نوع ديدگاه

1ـ خطاب أرايت و امثال آن متوجه شخص پيامبر(ص) است و ربطي به ما ندارد، و ما را نمي‏رسد كه خود را مخاطب پروردگار و سوءالات او بدانيم و در مقام پاسخ به آنها برآييم.
2ـ اين سوءال‏ها گذشته از پيامبر اكرم(ص) ـ كه اولين مخاطب قرآن است ـ تمامي انسان‏ها را مورد خطاب قرار داده‏اند و با همه آنان سخن مي‏گويند و از يكايك آنان پاسخ مي‏طلبند.
اگر ديدگاه نخست را برگزينيم، خيالمان راحت و كارمان آسان است؛ زيرا اصولاً سوءالي نيست تا پاسخ دهيم. اما اگر ديدگاه دوم را بپذيريم، يكايك اين آيات و سوءالات، ذهن و انديشه ما را نشانه خواهند رفت و هر يك از آنها ما را مورد خطاب قرار خواهند داد. اينجاست كه بايد تكليفمان را مشخص كنيم و به اين سوءالات پاسخ دهيم: أرايت الذي يكذب بالدين (آيا ديدي كسي را كه دين را انكار مي‏كند؟!).
گفتني است مادام كه به اين سوءال پاسخ نداده‏ايم، سوره ماعون، آن‏گونه كه بايد، از ما پذيرايي نخواهد كرد و رهنمودهاي خويش را به ما ارزاني نخواهد داشت. به عكس اگر به اين سوءال ـ به گونه‏اي ـ پاسخ دهيم، سوره را فعال خواهيم نمود تا با ما سخن گويد و پيام اصلي خود را بيان كند.

پاسخ به أرايت؟

اگر بنا باشد به اين سوءال پاسخ دهيم، اغلب ـ با زبان حال و يا قال ـ خواهيم گفت: البته كه ديده‏ايم، اين كه سوءال ندارد، ديدن چنين كسي كاري ندارد، مُنكران دين همواره بوده و هستند؛ آنان كساني هستند كه اسلام و دين را تكذيب و انكار مي‏كنند و قبلاً ابوجهل‏ها و عاص بن وائل‏ها بودند و امروز...؛ ما در طول تاريخ منكران و دشمنان دين را همواره ديده‏ايم و مي‏بينيم و....

عكس‏العمل سوره ماعون

با اين پاسخ سوره ماعون به سخن در خواهد آمد: فذلك الذي يدع اليتيم...: شما گمان مي‏كنيد كه ديده‏ايد و مي‏بينيد، شما نديده‏ايد و نمي‏بينيد. شما منكران دين را در بيرون از خود مي‏جوييد. در حالي‏كه آنان در ميان شما و چه بسا خود شما هستيد. آنان را در صف نمازگزاران ببينيد. دين ستيزان و بي‏دينان را در ميان دينداران ببينيد. با اين بينش كه شما داريد تنها ابوجهل را مصداق الذي يكذب بالدين خواهيد ديد ولي بينشتان را دگرگون كنيد، ديدگاهي نوين اختيار كنيد. تعاريف خود را بازسازي نماييد، چشمانتان را از غبار جاهليت پاك كنيد. ملاك‏ها و معيارهايتان را بازنگري كنيد. دين و ديندار و منكر دين را از نو تعريف كنيد، خواهيد ديد كه بسياري از شما ـ كه سنگ دين و دينداري را بر سينه مي‏زنيد ـ مصداق اصلي الذي يكذب بالدين هستيد، پس به خودتان بنگريد تا منكران اصلي دين را ببينيد!...

اقرار به نابينايي

اينجاست كه آن پاسخ ناسنجيده اما راهگشاي خود را پس خواهيم گرفت و به اين ترتيب، به پاسخ اصلي اين سوءال بصيرت‏بخش دست خواهيم يافت:
خدايا نديده‏ايم، ما كجا، ديدن كجا! تو بايد ما را بيناسازي. دين و الذي يكذب بالدين را تو بايد به ما نشان دهي. تو بايد با آن عبارت زيبا و پر رمز و رازِ فذلك، ما را به حقايق آشنا سازي و تعاريف و معيارهاي اصلي و الهي را به ما بازشناساني، و ما را به نابينايي‏مان واقف نمايي.

مفهوم و جايگاه حرف "فاء" در فذلك

با قدري تأمل در مي‏يابيم كه پاسخ اصلي اين سوءال، در دل حرف "فاء" در آغاز آيه دوم، پنهان است: فذلك الذي يدع اليتيم يعني: حال كه نديده‏اي "پس" ببين اگر الذي يكذب بالدين را نديده‏اي و نمي‏شناسي، "پس" بيا او را نشانت دهم؛ او همان است كه....
پرواضح است كه حرف "فاء" به معناي پس، در ابتداي آيه دوم، تنها در صورتي معناي صحيح خواهد داشت كه پاسخ سوءال أرايت منفي باشد در غير اين صورت اين حرف، جايگاه معقولي در آيه نخواهد داشت. بنابراين، سوءال أرايت پاسخ را نيز به مخاطب القا مي‏كند. يعني: بگو نديده‏ام تا نشانت دهم.

مهم‏ترين نقش و رسالت سوره‏هاي كوچك

نقش و رسالت عمده سوره ماعون و سوره‏هاي قبل و بعد از آن و عمدتاً سوره‏هاي كوچك قرآن كريم، اين است كه دست ما را بگيرند و از جاهليت به اسلام وارد كنند. به جاي معيارهاي جاهلي، معيارهاي اصيل الهي و آسماني را جايگزين كنند. ما را از ورطه توهمات بيرون آورند و با جهان واقعيت‏ها آشنا سازند. اين سوره‏ها عمدتاً با نوع بينش و نگرش انسان سروكار دارند و خواستار تجديدنظر در ارزيابي‏ها، قضاوت‏ها، عداوت‏ها، محبت‏ها، ديدگاه‏ها، تعريف‏هاو ...مي‏باشند.

هنرِ ديدن

سوره ماعون و نيز سوره فيل در سرآغاز خود، نگرش و ديدن را به عنوان يك هنر عنوان مي‏كنند؛ هنري كه هر كس محروم از آن باشد، كلاهي به پهناي آسمان‏ها برسرش خواهد رفت! كوچك را به جاي بزرگ و بزرگ را در جاي كوچك خواهد نشانيد؛ زشت را زيبا و زيبا را زشت درخواهد يافت، دوست را دشمن و دشمن را دوست خواهد شناخت؛ منكر دين را، ديندار، و ديندار را منكر دين خواهد پنداشت و در يك كلام همه چيز را اشتباه فرا خواهد گرفت.
سوره ماعون از آسمان به زمين آمده است تا هنر ديدن را به ما بياموزد، نحوه نگرش را نشانمان دهد. نگرشي كه در پرتو آن، كاه را كاه و كوه را كوه ببينيم؛ زيبا را زيبا و و زشت را زشت دريابيم. سوره ماعون آمده است با سرآغاز بينا كننده خود كلاه‏هاي گشاد بي‏شماري را كه در طول تاريخ بر سرمان رفته است و مي‏رود، بردارد و....

ديدني‏ها نزد ما

ديدني‏ها نزد ما چيزهاي عجيب و غريب و مسائل و حوادث غيرعادي و خارق‏العاده‏اند. موجوداتي مانند مار پنج‏سر، گاو شش‏پا و اين قبيل پديده هايي غير منتظره كه گاه ديده مي‏شوند و توجه همگان را به خود جلب مي‏كنند. ساير موجودات هستي كه عادي و طبيعي و دائمي‏اند و ما همواره با آنها سر و كار داريم، نزد ما چندان لايق ديدن نيستند و توجه ما را به خود جلب نمي‏كنند.

ديدني‏ها از ديدگاه سوره ماعون

از ديدگاه سوره ماعون، يكي از ديدني‏ترين صحنه‏هاي هستي، صحنه تكذيب و انكار دين است. كسي كه دين را انكار مي‏كند، يك موجود بسيار شگرف و ديدني و يك سوژه فوق‏العاده عجيب و غريب است. بايد او را ديد، بايد با چشماني كه سوره ماعون تقديم مي‏كند، عميقاً به او نگريست. ديدن او البته به اين آساني نيست، كساني مي‏توانند ببينند كه سوره ماعون، چشم آنان شده باشد كه با آن مي‏نگرند.

شمول و فراگيري، زمينه نابينايي

انسان دوسر، نزد ما موجود ديدني و عجيبي است اما اگر از يك زمان به بعد همه و يا اكثر انسان‏هايي كه به دنيا مي‏آيند، دوسر باشند، ديگر عجيب و لايق ديدن و نگاه كردن نخواهند بود و اصولاً ديده نخواهند شد و به چشم نخواهند آمد.
همچنين، تكذيب دين ـ به معنايي كه در سوره ماعون آمده است ـ يك پديده شگرف و ديدني است اما چون همه و يا اكثر ما به آن گرفتار و مبتلاييم نمي‏توانيم آن را ببينيم. در حالي كه چيز ديدني را همواره ديدني است. اگرچه امثال آن بسيار باشند، همچنان كه بيماري همواره بيماري‏است، گرچه فراگير شود و عموميت يابد، و عجيب همواره و عجيب و شگرف است، اگرچه فراوان باشد، اين فراگيري و عموميت، چشمان ما را نابينا كرده است و ديدني‏ها را ناديدني كرده است. كسي كه در اين دنيا درد يتيم‏نوازي ندارد و بي‏نواييِ بي‏نوايان فكر و ذكر او را مشغول نداشته است حقيقتاً يك موجود ديدني است. انسان بايد از تماشاي او مبهوت و شگفت زده شود و "واي" به حال او بگويد و به خدا پناه ببرد اما چون اين‏گونه افراد فراوان‏اند و اكثر ما به اين مصيبت بزرگ گرفتاريم، قادر به ديدن و درك اين شگفتي نيستيم! أرايت الذي يكذب بالدين، فذلك الذي يدع اليتيم، و لا يحض علي طعام المسكين...!

مقالات مشابه

سوره ماعون بازكاوى تفسيرى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمحمود رجبی